رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

اولین روز شنا رها

سلام به همه دوستان خوبم  می خوام خاطره اولین روزی که رها جونم به شنا رفت رو براتون بگم ، تو ایام ماه مبارک رمضون تصمیم گرفتم رها رو کلاس آموزشی شنا بفرستم ، بلاخره روز موعود رسید و رها خانم با هزار شوق و سئوال در ذهن به شنا رفت ، وای سر از پا نمی شناخت ، معلمش ( زهرا جون ) می گفت رها خیلی دل و جرعت داره و اصلاً نمی ترسه ، وقتی          می خواست از آب بیرون بیاد  گریه می کرد و می گفت می خوام بازم باشم ، قول دادمش که باز بیارمش دیروز جلسه پنجمش هم تموم شد ، چند جلسه ای است که دیانا هم باهاشه ، وای نمی دونید چکار می کنند  ،  معلمش می گه رها خیلی خوبه و استعداد این کار را داره ، خیلی دلم می خواد...
31 خرداد 1395

16 ماهگی رونیا جون

سلام به همه و دو دخمل گل خودم  رونیا جونم تولدت مبارک ، 16 ماهه شدی عزیز دلم دختر گل من رونیا خانوم 16 ماهه شد ، این دو وروجک مامان و بابا مثل برق و باد بزرگ می شند ، کلی شیطون شدند ، وابستگیشون بهم بیشتر شده ، صبحها وقتی رها رو به مهد می برم همش اصرار می کنه رونیا را هم ببریم ، آخه رونیا رو باباش دیر تر به مهد می بره ،  خیلی کارهای بامزه می کنند  مثلاً  رها در گوشی با رونیا صحبت می کنه و رونیا به علامت تایید سرشو تکون  می ده، با هم خونه سازی هم می کنند . ولی زیاد رها نمی تونه  با رونیا بازی کنه ، رها می گه رونیا کوچیکه و بازی بلد نیست به من می گه مامان رونیا کی بزرگ می شه ؟ رونیا چند وقتی هست که...
16 خرداد 1395

جشن پایان سال رها جون

سلام به همه دوستان و الخصوص دخترهای گل و گلاب خودم  امروز پنج شنبه مورخ 95/3/13 رها و رونیا مهد کودکند و من فرصتی برای نوشتن پیدا کردم ، دیروز جشن پایان سال رها جون بود ، حول حوش ساعت 5/5 شروع شد دیانا دختر خاله بچه ها هم آمده بود ، البته من رونیا رو بخاطره اینکه مراسم طولانی بود و مطمناً خسته می شد به ناچار خونه مادرجونش گذاشتم ، جشن خیلی خوب بود رها خانم اکثر اً در تمام برنامه ها بود و کلی شعر خوند یک نمایش جشن تولد به زبان انگلیسی هم اجرا کردند . آنقدر بالا پایین پریده بود که امروز می گفت پاهام درد می کنه ، در آخر سر جایزه و بادکنک و همچنین از طرف دیانا یک کادوئی خوشگل گرفت  از چند روز پیش منتظره این روز بود شب قبلش خیلی ص...
13 خرداد 1395

وروجکهای من

سلام به همه دوستان خوبم ببخشید که دیر به دیر سر می زنم ، واقعاً با این دو وروجک و کار بیرون از خونه ، وقت کم میارم ، مدتی است که رها و رونیا سرما خورده هستند ، رونیا بیشتر ، چند روز که دائم تب شدید داشت و من شبها نمی خوابیدم و همش پاشویش می کردم ، الحمدالله یکم بهتر شده ، و حالا پدر بچه ها سرما خورده چند وقت پیش بچه ها آزمایش داده بودند ، رها جون که مشکلی نداشت ولی رونیا آلکالینش خیلی بالا بود و قرار بود یک ماه دیگه آزمایش تکرار بشه ، امروز رفتم دوباره جواب آزمایش دومش رو گرفتم خوشبختانه نرمال بود ، نمی دونم مشکل از کجا بود ولی این یکماه خیلی استرس داشتم ، خدارو شکر که بخیر گذشت. وروجکهای من خیلی بازیگوش هستند و دائم باهم در حال ...
3 خرداد 1395
1